loading...
ترش فان پورتال جامع اخبار هنرمندان،عاشقانه،سرگرمی،دنیای مد،دنیای فناوری
hamed بازدید : 513 نظرات (0)

                           اوژنی دزیره کلاری در سال های (1860-1777) ملکه سوئد و نروژ بود.
زندگی نامه
نام کامل:برنادین اوژنی دزیره برنادوت
زادروز و زادگاه:8نوامبر1777, مارسی فرانسه
محل مرگ:17 دسامبر1860, سوئد استکهلم

برنادین اوژنی دزیره کلاری در ۸ نوامبر ۱۷۷۷ میلادی در مارسی بدنیا آمد. او دختر فرانسوا کلاری تاجر ابریشم بود. خواهر بزرگتر وی، ژولی کلاری بود که با ژوزف بناپارت ازدواج کرد و اندکی بعد ملکه ناپل و اسپانیا شد. دزیره نیز در ابتدا قرار بود با ناپلئون ازدواج کند و آن دو در سال ۱۷۹۴ بایکدیگر نامزد شدند، اما دو سال بعد ناپلئون نامزدی خود را با او لغو کرد و در هشتم مارس ۱۷۹۶ با ژوزفین دوبوهارنه که زنی بیوه و دارای موقعیت و روابط اجتماعی بالایی در آن زمان بودازدواج کرد. بعد از این موضوع او همراه با خواهرش به ایتالیا رفت.


مادام برنادوت

او وقتی که به فرانسه بازگشت با شوهر آینده خود آشنا شد. او در ۱۶ اوت ۱۷۹۸ با ژنرال فرانسه ژان باتیست برنادوت ازدواج کرد. در سال ۱۷۹۹ آنها صاحب پسری به نام اسکار شدند. شوهر او در سال ۱۸۰۴ از طرف ناپلئون به فرمانداری هانوفر و پس از آن در سال ۱۸۰۵ به عنوان حاکم پونت کورو منصوب شد.


ملکه سوئد

برنادوت در سال ۱۸۱۰ به عنوان ولیعهد سوئد انتخاب شد و دزیره در همان ۱۸۱۰ به همراه وی از سوئد دیدن کرد ولی نتوانست خود را با آداب و رسوم دربار عادت دهد. پس از مدتی به بهانه آب و هوای نامناسب سوئد و وضع سلامتی خود، در حالی‌که همسر و فرزندش در سوئد ماندند، به تنهایی به فرانسه برگشت. دزیره مجدداً در سال ۱۸۲۳، پنج سال بعد از به تخت نشستن همسرش، به سوئد مراجعت کرد و به عنوان ملکه سوئد تاجگذاری کرد.

 دزیره عاشق ناپلئون بوده! و ناپلئون هم به طور مقابل دزیره رو دوست داشته و با هم نامزد بودن! تا اینکه ناپلئون برای منافعی که داشته با زن دیگری ازدواج میکنه با این حال همیشه به فکر دزیره بوده و اون رو بیشتر دوست داشته! تا اینکه دزیره با یکی از ژنرالها ازدواج میکنه و بعدها هم همیشه هم عاشق شوهرش بوده و هم از اینکه با ناپلئون ازدواج نکرده بوده راضی و متشکر بوده! چون اصلا موافق کارهای ناپلئون نبوده! خلاصه اینکه دزیره و شوهرش بخاطر خوبی های شوهرش ملکه و پادشاه سوئد میشن! یعنی از فرانسه به سوئد مهاجرت میکنن و حتی ملیت خودشون رو تغییر میدن و سالها در سوئد حکومت میکنن! و جالبه که بدونن هنوز هم پادشاهان سوئد از نوادگان دزیره و شوهرش ژان بابتیست هستند!

دزیره برای این مهاجرت خیلی سختی کشیده و اصلا از زندگی در سوئد راضی نبوده تا بالاخره به این موضوع تن میده! ولی نکته مهم در زندگی دزیره و شوهرش اینه که به بچه هاشون یاد دادن که همیشه به آزادی مردم احترام بزارن و تا جایی که میشه در کشورشون دموکراسی رو برقرار کنن و حتما همین هم رمز اصلی پایداری حکومتشون بعد از این همه سال است!

مرگ

دزیره کلاری شوهرش را در سال ۱۸۴۴ از دست داد و بیوه شد. بعد از فوت شوهرش چند بار قصد استعفا از مقام خودرا داشت تا به نزد خانواده خود که سال‌ها بود در ایالت لوئیزیانای آمریکا می‌زیستند برود اما ملت سوئد اجازه این کار را به او ندادند. سرانجام او یک سال پس از مرگ تنها فرزندش اسکار که بعد از پدرش به عنوان اسکار اول برتخت نشسته بود در سال ۱۸۶۰ در سن ۸۳ سالگی بعد از بازدید از اپرا در قصر استکهلم زندگی را بدرود گفت و پیکرش را در کنار مزار همسرش در کلیسای لوتران به خاک سپردند.


hamed بازدید : 222 نظرات (1)

دستمو بالا گرفتم

تو ضیافت اسیری

تا تو تا آخر دنیا

سرتو بالا بگیری

دستمو بالا گرفتم

تا تو قلبت پا بگیرم

تا ببینی با چه عشقی

این شکستو می پذیرم..

 

تو یه طوفان من جزیره

من ناپلئون تو دِزیره

جز تو کی میتونست از من

همه دنیا رو بگیره

 

همه دنیا رو بگیره..

 

  ♫♫♫

 

نقطه ی تسکین محضم

نقطه ی آرامشم بود

اسمتو زمزمه کردم

این تمام شورشم بود

تو هوای تو که باشم

صاحب کل زمینم

من همه دنیامو دادم

زیر چتر تو بشینم

 

شوق تسلیم تو بودن

لحظه لحظه تو تنم بود

بهترین تصویر عمرم

عکس زانو زدنم بود

عکس زانو زدنم بود..

 

تو یه طوفان من جزیره

من ناپلئون تو دِزیره

جز تو کی میتونست از من

همه دنیا رو بگیره

همه دنیارو بگیره..

 

ترانه سرا : روزبه بمانی


hamed بازدید : 173 نظرات (0)

دوتا چشمام دوتا سرباز مغرورن

که مدت هاست از معشوقشون دورن

دوتا سرباز که چندتا زن تنها

توی دلشوره هاشون رخت میشورن

دوتا دستام دوتا چاقوی بی دسته

دوتا قفل بزرگ ِ دست و پا بسته

دوتا پارو دوتا پاروی بی قایق

دوتا کشتی با ده تا لنگره خسته..

 

گلوم خلوت ترین پس کوچه ی بن بست

سرم سرکش ترین فواره ی میدون

یه فنجون قهوه تو غمگین ترین کافه

یه عابر تو خیابونای سرگردون

چشامو بستمو وا کردمو دیدم

یکی از بال ِ بستم آسمون ساخته

یکی بختک شده افتاده رو سینم

یکی از استخونام نردبون ساخته

سرم چندتا کتاب ِ رنگ و رو رفته

یه بالون با طناب ِ از گلو پاره

یه اعدامی که اُمیدش به دنیا نیست

ولی دنیا براش جذابیت داره..

نه دنیا از سرم خیلی زیادی بود

نه پیشونی نوشتم بود کم باشم

به هر تقدیر شکلک در نیاوردم

فقط میخواستم شکل خودم باشم

گلومو پاره کردم اما این مردم

بهم گفتن که دیوونست ، عاشق نیست

کسی باور نکرد این آدمه بی شکل

به غیر از عشق با چیزی موافق نیست..

 

ترانه سرا : حسین صفا


درباره ما
Profile Pic
سلام به شما عزیزان تبادل لینک با همه سایت ها و وبلاگ ها پذیرفته میشه لطفا از قسمت تبال لینک خودکار استفاده کنید.links.torshfun.ir
اطلاعات کاربری
نویسندگان
آمار سایت
  • کل مطالب : 241
  • کل نظرات : 19
  • افراد آنلاین : 12
  • تعداد اعضا : 11
  • آی پی امروز : 46
  • آی پی دیروز : 58
  • بازدید امروز : 55
  • باردید دیروز : 109
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 766
  • بازدید ماه : 766
  • بازدید سال : 44,632
  • بازدید کلی : 487,583
  • کدهای اختصاصی